کم کردن. وضع کردن. کسر کردن. در کردن. منها کردن: طلب خود را از دریافتی من موضوع کرد، یعنی منها کرد و برداشت و کم کرد. (از یادداشت مؤلف). - موضوع کردن از، افکندن از. بیرون کردن از. کم کردن از. جدا کردن از. طرح کردن از. استثنا کردن از. (یادداشت مؤلف)
کم کردن. وضع کردن. کسر کردن. در کردن. منها کردن: طلب خود را از دریافتی من موضوع کرد، یعنی منها کرد و برداشت و کم کرد. (از یادداشت مؤلف). - موضوع کردن از، افکندن از. بیرون کردن از. کم کردن از. جدا کردن از. طرح کردن از. استثنا کردن از. (یادداشت مؤلف)